دلت که میلرزید
من با چشام دیدم
تو دل تابستون...
چقد زمستونه...
هوا گرفته نبود
دلم گرفت اونشب...
به مادرم گفتم هنوز بارونه
هنوز بارونه...
قطار رد شد و رفت
مسافرا موندن...
مسافرا که برن
قطار میمونه...
توُ برف بارونی
قطار قلب منه
قلب شکسته ی من
تو برف مدفونه
دونه بدونه غمی , ری به ری شبم
غم توی خونه ی من هر شبُ مهمونه
هر شبُ مهمونه...
بگو شب بخوابه , من بیدارم,
من شب ُ زنده نگه میدارم,
بگو شب بخوابه , من بیدارم,
من شب ُ زنده نگه میدارم,
یه شب که سردم بود
به مادرم گفتم...
هوا که سرد میشه
یاد تو میوفتم...
طفلی دلش لرزید
دلش دوباره شکست
تو دل تابستون
تو کوچه برف نشست...
تو کوچه برف نشست...
مسافرا شعرن
تو برف و بارونی
قطار قلب منه
چشم تو بنجره هاش
بنجره ها بستن
مسافرا خستن
ببار تا دم صبح به فکر هیچی نباش...
دونه به دونه غمی...
غصه به غصه شبم...
کاشکی یه روز صبح شه...
کاش,فقط ای کاش...
بگو شب بخوابه , من بیدارم,
من شب ُ زنده نگه میدارم,
بگو شب بخوابه , من بیدارم,
من شب ُ زنده نگه میدارم
:: برچسبها:
شعر زیبای قطار از محسن چاووشی ,
لایک ,
محسن چاوشی mohsen chavoshi ,
:: بازدید از این مطلب : 870
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0